جوک های دوستانه _ سری چهاردهم
دوست دارم با يكي بشينم صحبت كنم،بعدش نگم كاش بهش نميگفتم.
=================
یه روز یکی به دوستش زنگ زد گفت فردا کارت دارم.
دوستش گفت خب قرار بزار همدیگه رو ببینیم،گفت باشه اما هرساعتی قرار گذاشتیم۵دقیقه زودتر میخوام ببینمت!
دوستش گفت یعنی چی؟!
گفت آخه هرموق
میخوام ازت پول قرض بگیرم میگی اگه۵دقیقه زودتر میگفتی داشتم،دادم به کسی….!
=================
یکی از خلاقیتهای من تو تابستون پاره کردن دمپایی بود ، که دمپایی کهنه بدم جوجه رنگی بگیرم
=================
سعی کنید اختلاف طبقاتیتون با دوستتون انقد نباشه که وقتی ازش پرسیدین چه خبر بگه عروسی پسرعمهشه داره میره جمهوری دومینیکن.
=================
پسره پدرش ایرانیه مادرش آلمانی … تمام عمرش آلمان بوده
عین بلبل فارسی حرف میزنه انگار ۴۵۶ سال تو ایران بوده
حالا پسره از ایران ۶ ماه میره خارج !
حرف که میزنه آدم میخواد با خاک انداز یه ۷ امتیازی بذاره تو صورتش :|
لحجش عوض شده ! شینش میزنه ، سینش میزنه ، ت دسته دارش هم میزنه !
==================
من با مامانم سر غذا نخوردنم مشکل دارم.
داشتم میرفتم یهود خوردم به در .
مامانم ومیگه کور شو غذا بخور.چشات سو بده.کور بشی.
ادامه مطلب